پارت ۱۵

یه چیز تیز روی گردنم احساس کردم .... او....اون.... یه تیغ .. بود .
-: مقاومت کنی .. میری اون دنیا (آروم)
+: و..لم .. ک.ن
تیغ و روی .. گردنم .. کشید
-: گفتم که مقاومت نکن ..
دستمش و فشار داد ... و تیغ و برداشت .. که در از خون شده بود ..
-: اوممم .. خوب شده
+:.....هق....هق (گریه )
-:‌ها..
یکم گیج نگاه کرد ... بعدم نگاهش و به تیغ داد
-:این توی دست من چیکار می‌کنه ... چرا گردن تو زخمیه .. باز..م.. من
تیغ و انداخت زمین ... و از حموم رفت بیرون ..
الان یکی منو ببره بیرون اخه .. اوففف یادش رفت .. وقتی آب به جای زخم میخورد میسوزت .... خودم و کشیدم و .. کم کم .. روی پاهام .. ایستادم .. دستم و روی ..
دیوار گزاشتم .. و آروم حوله ی که .. کنار در بود و پوشیدم ..
پاهام درد میکرد .. به زود تونستم .. خودم و به ..
تخت برسونم ....
روش افتادم و .. پتو رو روی خودم کشیدم ..
که اجوما اومد داخل و ... کنارم نشست
اجوما: ببینم خوبی
+:ار...ه
اجوما : اه .. چرا رفتی زیر پتو
+: سرده
اجوما :‌لباس پوشیدی
+:نه
اجوما : آخه دختره ی..... بیا لباسات و تنت کنم
+:نمی‌خواد
اجوما: چرا
+: .. خب .. خجالت میکشم .. بده خودم می‌پوشم
اجوما : باشه .. الان برات میارم
رفت و بعد از چند دقیقه برگشت
. لباسا رو .. داد دستم .. و
رفت بیرون .‌‌...
لباسا رو پوشیدم و روی تخت دراز کشیدم .. اه چرا خوب نمیشم ..
اینجوری حوصله ام سر می‌ره ..
گوشی .. اره بهترین گزینه برای سرگرم کردن خودم ..
درس .. نه حوصله ندارم .. بعدا وقت هست .. خودمم که نمیرم مدرسه .
گوشی رو برداشتم ...
۳درصد ..
اخخخخ من با ۳ درصد چه خاکی توی سرم بریزم ..
تا بخوام یه فیلم ببینم خاموش میشه ..
چه شانسی دارم ..
در باز شد .. حتما باز اجوماست .. ولی اجوما نبود ..
عهههه باز این پسره است ..
-: بیا بریم
+:کجا
-:بیرون
+: خب کجای بیرون
-: یه جای
+: یعنی کجا
-بچه نرو رو اعصابم .. بریم میبینی
+:باشه
یکم منتظر نگام کرد
-:خب
+: خب
-:نمیخوای بلندشی
+: اگه می‌تونستم که الان روی تخت نبودم
-: باشه
برگشت و داشت میرفت
+:هیییی ... بیا منو بلند کن
-: خودت پا داری
+:مرتیکه من الان بخاطر تو نمیتونم راه برم .. بعد تو ناز می‌کنی
برگشت و کشو رو باز کرد .. و از توش یه اسلحه درآورد
-: یادت نرفته که من مافیام .. بهت رو دادم پرو شدی .. یا درست میشی یا کشته میشی
+: هوسوک
چند دقیقه بدون حرکت بهم زول زده بود .. بعد یهو شروع کرد به بلند خندیدن
-:ارباب بودم .. شدم هوسوک .. عجب
+: اوم ..به تو چه هر چی بخوام میگم
اسلحه رو توی دستش چرخوند و ...
دیدگاه ها (۱۱)

پارت ۱۶

پارت ۱۷

پارت ۱۴

پارت ۱۳

فرار من

دوست پسر دمدمی مزاج

آیدل خلافکار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط